
سارا اسمیت، از دانشگاه علوم دریایی ماساچوست در رشته حفاظت محیطزیست و امنیت دریایی فارغالتحصیل شده است. او پنج سال سابقه کار در فراساحل را دارد و بهتازگی در سمت مربی ایمنی برای پیمانکار حفاری در سکوهای فراساحل آمریکایی خلیج مکزیک پذیرفته شده است. وظیفه او در این سمت نظارت بر عملکرد سکوهای نفتی تحت نظارت او و سنجش میزان تطبیق عملکرد آنها با قوانین و مقررات محیطی، ایمنی و سلامت است. وظیفه سارا در یک روز معمولی بهبود استانداردهای امنیت و اقدامات روی سکو است. او بررسیها و بازرسیها را هدایت میکند.
متن کامل مصاحبه او با سایت زنان فراساحل در ادامه آمده است.
انگیزههایی که شما را به کار فراساحل علاقمند کرد چه بود؟
پدرم در زندگی برای من قهرمان و مربی بوده است و من هر روز در کارهایم تلاش میکنم که باعث سرافرازی او باشم. او پس از ۳۵ سال خدمت در صنایع نفت و گاز بازنشسته شد.
بهخاطر دارم، پدر و مادرم در دوران کودکی مدام نگران آینده من بودند و از من درمورد شغل آیندهام میپرسیدند. والدینم در ۱۸ سالگی از من خواستند سه شغلی که برای ادامه تحصیل درنظر دارم روی یک کاغذ بنویسم. من سه شغل سرآشپزی، پرستاری و مهندس علوم دریایی را انتخاب کردم. هنگامیکه لیست را برای مشورت به پدرم دادم، او با اولین شغل آغاز کرد و گفت: «سارا شما آشپز خوبی هستی اما من فکر میکنم این کار را برای اوقات فراغت خودت میتوانی انجام دهی» در مورد انتخاب دوم نیز معتقد بود، من بهخاطر ویژگیهای شخصیتی برای شغل پرستاری مناسب نیستم و روحیه دلسوزی و مراقبت ندارم، به گزینه سوم که رسید گفت: «نمیدانستم تو دوست داشتی مثل من بشی» و لبخند زد. دقیقا همین لحظه بود که درمورد آینده شغلی خود و زندگی در دریاها تصمیم گرفتم.
چه چیزهایی شما را به این شغل جذب کرده است؟
اولین عامل جذابیت این شغل تعطیلات طولانیای است که پس از پایان هر دوره کاری دارم. من برای زندگی کارمندی و هر روز ساعت ۸ صبح تا ۴ بعدازظهر سرکار رفتن ساخته نشدهام. در کنار تمام مزایایی که این شغل برایم دارد، اطرافیانم برایم نقش مهمی بازی میکنند. همکارانم در عرشه، مهمترین عامل علاقه من به این شغل هستند شاید باور آن سخت باشد ولی تصور ندیدن آنها نیز اشک را در چشمانم جمع میکند. من احساس میکنم بسیار خوششانس هستم که توانستم باچنین گروهی همکاری کنم، آنها رفتاری برابر با مردان با من دارند و هرگز به عنوان تنها زن عرشه با من برخورد نمیکنند. در اینجا ما بیشتر ازاینکه با یکدیگر همکار باشیم، مانند خانواده دوم هستیم. شرح رفاقت و همراهی که در فراساحل وجود دارد، سخت است.
بزگترین مشوق من والدین و خواهر برادرهایم هستند. آنها همیشه حمایتم کردهاند و در مواقع بحرانی زندگی، مرا همراهی کردهاند. بیشتر از همه رضایت پدرم و یادآوری لبخند او وقتی برای دوستان و همکاران سابق خود میگوید که دخترش در فراساحل و صنعت نفت است، برایم اهمیت دارد.
بزرگترین چالشی که در این شغل با آن مواجه شدهاید چه بوده است؟
همواره در زندگی تلاش کردهام که از سختیهای پیش آمده نهایت بهره را ببرم و از آنها درس بگیرم. در زندگی با دو چالش مواجه شدم که هرگز فراموش نمیکنم. زمانیکه برای مصاحبههای ورودی برای این شغل شرکت میکردم در یکی از مصاحبهها در طول مصاحبه بدون اینکه من سوالی کنم مصاحبهگر توصیهای به من کرد و گفت برایت توصیهای دارم که در ظاهر دلنشین نیست اما حقیقت است، امروزه زنان به دنبال موفقیت و برابریخواهی در جامعه هستند اما همین دغدغهها آنها را از نقش اصلیشان که خانهداری است دور نگهداشته است. این توصیه بدون مقدمه در آن زمان بسیار مرا آزردهخاطر کرد اما امروز که به عقب نگاه میکنم و خودم را در اوج موفقیت در چنین شغلی میبینم متوجه میشوم همان توصیه مرا به سمت موفق شدن سوق داد. بعد از آن تلاش کردم که برتری خود را ثابت کنم.
دومین چالشی که با آن مواجه شدم تقریبا چالش تمام زنان شاغل در فراساحل است. واکنش مردم وقتی به آنها میگوییم که در سکوهای نفتی و گازی کار میکنیم، هیچ کدام نمیتوانند یک زن را در لباسهای روغنی، کفشهای کار آهنی و کلاههای سنگین تصور کنند. باید گفت چنین رفتاری از زندگی کردن در جهانی مملو از تفکرات قالبی غلط نشات گرفته است. این دغدغه هر روز مرا بیشتر به سمت جلو و از بین بردن این تفکرات قالبی هدایت میکند که جهانی بهدور از این تفکرات و آماده پذیرش زنان در عرصه فعالیتهای نفتی و فراساحل باشد بهعلاوه من میتوانم ۲۱ روز را در جهانی که کمعمق و وابسته به ظواهر نیست مشغول باشم.
بهنظر شما برای تشویق بیشتر زنان به این حوزه چه کارهایی میتوان انجام داد؟
صفحههای اجتماعی مانند سایت زنان فراساحل ایده خوبی هستند که میتوانند راه ارتباطی با زنان فراساحل را فراهم کند و خاطرات شخصی، سختیها و موفقیتهایشان را مطرح کنند و درک خوبی از آنچه که این زنان انجام میدهند ایجاد کند.
توصیهای برای زنانی که بهتازگی وارد این حوزه میشوند، دارید؟
من در طول دوران کاریام به سه اصل اساسی رسیدهام که فکر میکنم تمام دخترها در این صنعت باید رعایت کنند:
۱. توانایی زندگی کردن مانند یک ملوان در یک محیط نه چندان تمیز و دور از برخی امکانات را داشته باشند.
۲. شوخطبعی را بخاطر داشته باشید.
۳. گریه کنید اما هرگز اجازه ندهید دیگران گریه شما را ببینند.
در زندگی همه ما در کنار مشکل جنسیت، همواره مسایل و چالشهایی وجود دارد که سعی میکنند جلوی پیشرفت را بگیرند اما ما نباید به آنها این اجازه را بدهیم. هر روز را با این شعار آغاز میکنم که نباید اجازه دهم بدی مرا خرد کند.